Itch in patients with chronic kidney disease (CKD) is common, often very distressing and associated with depression, reduced quality of life, and increased death. The most common first-line treatment has been the use of antihistamines despite the lack of substantial evidence for its use for uraemic itch. Few recommendations and guidelines exist for treatment.We aimed to determine: 1) the benefits and harms (both absolute and relative) of all topical and systemic interventions for the treatment of uraemic itch, either alone or in combination, when compared with placebo or standard care; and, 2) the dose strength or frequency, stage of kidney disease or method of dialysis used (where applicable) in cases where the effects of these interventions vary depending on co-interventions.We searched the Cochrane Kidney and Transplant Register of Studies up to 17 December 2019 through contact with the Information Specialist using search terms relevant to this review. Studies in the Register are identified through searches of CENTRAL, MEDLINE, and EMBASE, conference proceedings, the International Clinical Trials Register (ICTRP) Search Portal and ClinicalTrials.gov.Randomised controlled trials (RCTs) in adults with CKD stages 4 or 5 comparing treatments (pharmacological, topical, exposure, dialysis modality) for CKD associated itch to either placebo or other established treatments.Two authors independently abstracted study data and assessed study quality. Data were analysed using a random effects meta-analysis design estimating the relative effects of treatment versus placebo. Estimates of the relative effects between treatments are included where possible. For continuous measures of severity of itch up to three months, mean difference (MD) or standardised mean difference (SMD) were used. When reported, adverse effects were tabulated. The certainty of the evidence was estimated using GRADE.Ninety-two RCTs, randomising 4466 participants were included. Fifty-eight studies (3285 participants) provided sufficient data to be meta-analysed. Of these, 30 compared an intervention to a placebo or control. The 10 cm Visual Analogue Scale (VAS) was the dominant instrument utilized for itch reporting and the Duo score was used in a minority of studies. GABA analogues including, gabapentin and pregabalin, reduce itch in patients with CKD (5 studies, 297 participants: 4.95 cm reduction, 95% CI 5.46 to 4.44 lower in VAS compared to placebo; high certainty evidence). Kappa opioid agonists, including nalfurafine also reduced itch in this population (6 studies, 661 participants: 1.05 cm reduction, 95% CI 1.40 to 0.71 lower in VAS compared to placebo; high certainty evidence). Ondansetron had little or no effect on itch scores (3 studies, 183 participants: 0.38 cm reduction, 95% CI 1.04 lower to 0.29 higher in VAS compared to placebo; high certainty evidence). Reduction in the severity of itch was reported with oral montelukast, turmeric, zinc sulfate and topical capsaicin. For all other interventions, the certainty of the evidence was low to moderate, and the interventions had uncertain effects on uraemic pruritus. Six studies have disclosed significant financial support from their respective manufacturers, six were affected by lack of blinding, and 11 studies have 15 participants or less. Older, smaller RCTs often failed to follow intention-to-treat protocols with unexplained dropouts after randomisation. Adverse effects were generally poorly and inconsistently reported across all RCTs. No severe adverse events were reported for any intervention.The RCTs of this meta-analysis contain a large array of interventions with a diverse set of comparators. For many interventions, trials are sparse. This served to make informative meta-analysis challenging. Of all treatments for uraemic pruritus, gabapentinoids (gabapentin and pregabalin) were the most studied and show the greatest reduction in itch scores. Further RCTs, even of the scale of the largest trials included in this review, are unlikely to significantly change this finding. Kappa-opioid agonists (mainly nalfurafine) also may reduce itch, but indirect comparison suggests a much more modest effect in comparison to GABA analogues. Evidence for oral montelukast, turmeric, zinc sulfate, and topical capsaicin also showed an itch score reduction. However, these reductions were reported in small studies, and warrant further investigation. Ondansetron did not reduce itch. It is somewhat unlikely that a further study of ondansetron will change this result.پیشینه: خارش در بیماران مبتلا به بیماری مزمن کلیه (chronic kidney disease; CKD) شایع بوده، اغلب بسیار ناراحت کننده است و منجر به افسردگی، کاهش کیفیت زندگی، و افزایش مرگومیر میشود. متداولترین روش درمانی خط اول استفاده از آنتیهیستامینها است، هر چند که شواهد اساسی در مورد استفاده از آنها برای خارش اورمیک وجود ندارد. توصیهها و دستورالعملهای اندکی برای درمان این وضعیت وجود دارد. اهداف: هدف ما تعیین موارد زیر بود: 1) فواید و مضرات (هم مطلق و هم نسبی) همه مداخلات موضعی و سیستمیک برای درمان خارش اورمیک، چه به تنهایی و چه به صورت ترکیبی، در مقایسه با دارونما (placebo) یا مراقبتهای استاندارد؛ و، 2) قدرت دوز یا فراوانی آن، مرحله بیماری کلیوی یا روش دیالیز مورد استفاده (در صورت وجود) در مواردی که اثرات این مداخلات بسته به مداخلات همزمان، متفاوت باشند. روشهای جستوجو: ما پایگاه ثبت مطالعات گروه کلیه و پیوند در کاکرین را تا 17 دسامبر 2019 از طریق تماس با متخصص اطلاعات و با استفاده از اصطلاحات جستوجوی مرتبط با این مرور، بررسی کردیم. مطالعات موجود در پایگاههای ثبت از طریق جستوجوها در CENTRAL؛ MEDLINE و EMBASE، مجموعه مقالات کنفرانسها، پورتال جستوجوی پایگاه ثبت کارآزماییهای بالینی بینالمللی (International Clinical Trials Register; ICTRP) و ClinicalTrials.gov شناسایی شدند. معیارهای انتخاب: کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs) در بزرگسالان مبتلا به مراحل 4 یا 5 از CKD، که به مقایسه درمان (دارویی، موضعی، مواجهه، مدالیتی دیالیز) با دارونما یا سایر درمانهای اثبات شده برای مدیریت CKD همراه با خارش پرداختند. گردآوری و تجزیهوتحلیل دادهها: دو نویسنده بهطور مستقل از هم، دادهها را استخراج و محدودیتهای مطالعه را ارزیابی کردند. دادهها با استفاده از یک طرح متاآنالیز اثرات تصادفی و با تخمین تأثیرات نسبی درمان در مقابل دارونما آنالیز شدند. برآوردهای اثرات نسبی بین درمانها، در صورت امکان، گنجانده شدند. برای معیارهای پیوسته شدت خارش تا سه ماه، از تفاوت میانگین (MD) یا تفاوت میانگین استاندارد شده (SMD) استفاده شد. در جایی که عوارض جانبی گزارش شدند، به صورت جدول درآمدند. قطعیت شواهد با استفاده از GRADE ارزیابی شد. نتایج اصلی: نود و دو RCT وارد شدند، که 4466 شرکتکننده را تصادفیسازی کردند. پنجاهوهشت مطالعه (3285 شرکتکننده) دادههای کافی را برای انجام متاآنالیز فراهم کردند. از این تعداد، 30 مطالعه، مداخله را با دارونما یا کنترل مقایسه كردند. مقیاس 10 سانتیمتری آنالوگ بصری (Visual Analogue Scale; VAS) ابزاری غالب بود که برای گزارشدهی در مورد خارش مورد استفاده قرار گرفت و در تعدادی کمی از مطالعات از امتیاز Duo استفاده شد. آنالوگهای GABA شامل، گاباپنتین (gabapentin) و پرگابالین (pregabalin)، باعث کاهش خارش در بیماران مبتلا به CKD میشود (5 مطالعه، 297 شرکتکننده: کاهش 5.46 سانتیمتری، 95% CI؛ 5.46 تا 4.44 کمتر در VAS در مقایسه با دارونما؛ شواهد با قطعیت بالا). آگونیستهای کاپا‐اوپیوئید (kappa‐opioid)، از جمله نالفورافین (nalfurafine) نیز باعث کاهش خارش در این جمعیت شدند (6 مطالعه، 661 شرکتکننده: کاهش 1.05 سانتیمتری، 95% CI؛ 1.40 تا 0.71 کمتر در VAS در مقایسه با دارونما؛ شواهد با قطعیت بالا). اندانسترون (ondansetron) تاثیری اندک یا بدون تاثیر بر نمرات خارش داشت (3 مطالعه، 183 شرکتکننده: کاهش 0.38 سانتیمتری، 95% CI؛ 1.04 کمتر تا 0.29 بیشتر در VAS در مقایسه با دارونما؛ شواهد با قطعیت بالا). کاهش در شدت خارش با تجویز مونتهلوکاست (montelukast) خوراکی، زردچوبه (turmeric)، سولفات روی (zinc sulfate) و کپسایسین (capsaicin) موضعی گزارش شد. برای تمامی مداخلات دیگر، سطح قطعیت شواهد پائین تا متوسط بود، و مداخلات تأثیرات نامشخصی روی خارش اورمیک بر جای گذاشتند. شش مطالعه دریافت حمایت مالی قابل توجهی را از تولید کنندگان مربوطه اعلام کردند، شش مورد تحت تأثیر عدم‐کورسازی قرار داشتند و 11 مطالعه با حضور 15 شرکتکننده یا کمتر انجام شدند. RCTهای قدیمیتر و کوچکتر نتوانستند از پروتکلهای قصد درمان (intention‐to‐treat) تبعیت کنند و اغلب پس از تصادفیسازی، با خروج بدون دلیل بیماران از مطالعه روبهرو بودند. بهطور کلی عوارض جانبی در تمام RCTها ضعیف و ناسازگار گزارش شدند. هیچ موردی از حوادث جانبی جدی برای هیچ مداخلهای گزارش نشد. نتیجهگیریهای نویسندگان: RCTهای این متاآنالیز شامل مجموعهای وسیع از مداخلات با مجموعهای متنوع از مقایسهکنندهها هستند. برای بسیاری از مداخلات، تعداد کارآزماییها اندک بود. این مساله باعث شد که متاآنالیز حاوی اطلاعات مفید، چالشبرانگیز باشد. از میان تمامی درمانهای خارش اورمیک، گاباپنتینوئیدها (گاباپنتین و پرگابالین) بیشترین تعداد مطالعه را به خود اختصاص داده و بیشترین کاهش نمرات خارش را نشان دادند. RCTهای بعدی، حتی در مقیاس بزرگترین کارآزماییهای موجود در این مرور، بعید است که این یافته را بهطور قابل توجهی تغییر دهند. آگونیستهای کاپا‐اوپیوئید (عمدتا نالفورافین) نیز میتوانند خارش را کاهش دهند، اما مقایسه غیر‐مستقیم، تأثیر بسیار متوسط تری را از آن در مقایسه با آنالوگهای GABA نشان میدهد. شواهد مربوط به مونتهلوکاست خوراکی، زردچوبه، سولفات روی، و کپسایسین موضعی نیز بیانگر کاهش نمره خارش هستند. با این حال، این کاهشها در مطالعات کوچک گزارش شده، و انجام تحقیقات بیشتری را لازم میداند. اندانسترون خارش را کم نکرد. تا حدودی بعید است که انجام مطالعات بیشتر در مورد اندانسترون این نتیجه را تغییر دهند. more...