Search

مقاله پژوهشیمقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی تمرینات هوازی همراه با مصرف گالیک اسید و کامپفرول بر نوروژنر ناشی از عوارض جانبی مصرف داروی پاکلیتاکسل در موش‌های مبتلا به سرطان پستان بود.روش‌ها: 36 سر موش ماده BALB/c به صورت تصادفی به 6 گروه تقسیم شدند که شامل گروه شاهد منفی، گروه سرطان پستان (القا با تزریق رده‌ی سلولی 4T1)، سرطانی- شیمی‌درمانی شده (۱۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن موش، تزریق پاکلیتاکسل)، سرطانی شیمی‌درمانی شده+مکمل (گالیک اسید و کامپفرول)، سرطانی شیمی‌درمانی شده+تمرین هوازی و سرطانی شیمی‌درمانی شده+مکمل+تمرین هوازی به مدت هشت هفته انجام شد. بیان ژن‌ها به روش Real Time-PCR سنجیده شد. ژن‌ها به کمک نرم‌افزارهای بیوانفورماتیک انتخاب شدند.یافته‌ها: میزان بیان JAG1 در گروه شیمی‌درمانی کاهش یافته است. بیان JAG1 در اثر مکمل‌های گالیک اسید و کامپفرول و تمرینات هوازی بطور معنی‌داری نسبت به موش‌های القا شده به سرطان سینه و شیمی‌درمانی شده کاهش یافته است. مصرف همزمان مکمل‌های گالیک اسید و کامپفرول همراه با انجام تمرینات هوازی، سبب کاهش معنی‌دار بیان ژن JAG1 نسبت به سایر گروه‌ها شده است. میزان بیان ژن‌های BDNF و NGF در گروه سرطانی شیمی‌درمانی شده+مکمل، سرطانی شیمی‌درمانی شده+تمرین هوازی افزایش یافته است. بیان BDNF و NGF در گروه سرطانی شیمی‌درمانی شده+مکمل+تمرین هوازی بطور معنی‌دار نسبت به سایر گروه‌ها افزایش یافت.نتیجه‌گیری: تمرینات هوازی+مکمل، سبب کاهش عوارض جانبی پاکلیتاکسل و افزایش میزان نوروژنز گردید.

مقاله پژوهشیمقدمه: بیماری آلزایمر، یک اختلال عصبی پیشرونده مرتبط با افزایش سن است. هدف از این مطالعه، تأثیر هشت هفته تمرین هوازی و مصرف لینالول، سینائول و بتا بوربونین بر پیشگیری و بهبود روند شناختی موش‌های مبتلا به آلزایمر می‌باشد.روش‌ها: 48 سر موش ماده با نژاد C57BL/6 میانگین سنی 15 ماه بصورت تصادفی به 8 گروه 6تایی تقسیم شدند. ترکیبات زیست فعال شامل لینالول با غلظت 5/2 میلی‌گرم/ کیلوگرم، سینائول با غلظت 100 میلی‌گرم/ کیلوگرم، بتا بوربونین با غلظت 72 میلی‌گرم/ کیلوگرم، به صورت گاواژ و تمرین هوازی با شدت متوسط به مدت 8 هفته انجام شد. آنالیز بیوانفورماتیکی ژن‌های Bdnf, Ngf و Creb را انتخاب و با qPCR-Real Time اندازه‌گیری شد.یافته‌ها: بیان Bdnf, Ngf و Creb در گروه آلزایمر+ترکیبات زیست فعال، گروه آلزایمر+تمرین هوازی و آلزایمر+ترکیبات زیست فعال + تمرین هوازی نسبت به گروه آلزایمر افزایش یافت. انجام تمرینات هوازی و مصرف ترکیبات زیست فعال قبل از القای آلزایمر سبب افزایش Bdnf, Ngf و Creb شد و نشان‌دهنده‌ی اثر حفاظتی در ابتلا به آلزایمر می‌باشد. تأثیر سینرژیک در گروه ترکیبات زیست فعال+تمرین هوازی+آلزایمر بر بیان ژن‌ها نسبت به سایر گروه‌ها مشاهده شد. میزان شناسایی شیء جدید در آلزایمر+ترکیبات زیست فعال+تمرین هوازی نسبت به سایر گروه‌ها افزایش معنی‌دارای را نشان می‌دهد.نتیجه‌گیری: کاهش بیان ژن Bdnf, Ngf و Creb در گروه ترکیبات زیست فعال+تمرین هوازی+آلزایمر نسبت به سایر گروه‌ها کمتر رخ داده است که این نتایج حاکی از تأثیر حفاظتی بر روند آلزایمری شدن می‌باشد.

مقدمه: اشتهای انسان توسط یک ماتریکس پیچیده از عوامل مختلف کنترل می‌ شود. از این رو، مطالعه‌ی حاضر به منظور تعیین اثر رژیم کم کربوهیدرات و تمرین کراس‌فیت بر سطوح گرلین، انسولین و اشتها انجام شد.روش‌ها: در این مطالعه‌ی نیمه‌تجربی، ۸۳ نفر زن با میانگین سنی 7/7 ± 5/32 سال، وزن 5/5 ± 5/60 کیلوگرم و شاخص توده‌ی بدنی 7/1 ± 3/22 کیلوگرم/مترمربع به صورت هدفمند انتخاب و در چهار گروه رژیم کم کربوهیدرات، تمرین کراس‌فیت، ترکیبی (رژیم و تمرین) و شاهد تقسیم شدند. گروه‌های تمرین به مدت 8 هفته و در هر هفته 3 جلسه تمرینات کراس‌فیت و گروه‌های رژیم، طی همان زمان برنامه‌ی غذایی کم کربوهیدرات شامل 40 درصد کربوهیدرات، 40 درصد چربی و 20 درصد پروتئین را اجرا کردند. غلظت هورمون گرلین و انسولین پس از 12 ساعت ناشتایی در 48 ساعت قبل و بعد از مداخله اندازه‌گیری و بر حسب گروه‌های تحت مطالعه، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته‌ها: گرلین در گروه رژیم (001/0 = P) و گروه ترکیبی (008/0 = P) به ‌طور معنی‌داری کاهش داشته و در دو گروه تمرین و شاهد بدون تغییر بوده است. میزان اشتها در دو گروه رژیم (003/0 = P) و ترکیبی (010/0 = P) کاهش معنی‌دار و در گروه تمرین (040/0 = P) افزایش معنی‌دار داشته و در گروه شاهد، بدون تغییر بوده است. میزان انسولین در هیچ‌ یک از گروه‌ها تغییر معنی‌دار نداشت.نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌های این مطالعه، می‌توان نتیجه‌گیری کرد با کاهش کربوهیدرات دریافتی، اشتها و غلظت گرلین کاهش می‌یابد. از سوی دیگر، افراد بدون محدودیت غذایی، پس از انجام تمرینات قدرتی پر شدت بدون تغییر معنی‌دار در سطوح گرلین، تمایل به دریافت جبرانی غذا دارند.

زمینه و هدف: رژیم‌­های غذایی نامناسب و کاهش فعالیت بدنی، با بروز بیماری­‌های قلبی- عروقی ارتباط دارند. با توجه به این که نقش تمرین تناوبی شدید (HIIT) و محدودیت کالریک، بر استرس اکسیداتیو بافت قلب به خوبی شناخته نشده است، هدف تحقیق حاضر بررسی اثر 8 هفته تمرینات HIIT با و بدون محدودیت کالریک، بر فعالیت گلوتاتیون پراکسیداز (GPx)، مالون ­دی ­آلدئید (MDA) و پروتئین ­کربونیل (PC) قلبی موش‌­های صحرایی تحت رژیم غذای پرچرب بود. روش­ تحقیق: در این مطالعه تجربی، 24 سر موش صحرایی نر چاق به 4 گروه شامل رژیم غذای پرچرب، رژیم غذای پرچرب+محدودیت کالریک، رژیم غذای پرچرب+محدودیت کالریک+HIIT، و رژیم غذای پرچرب+HIIT تقسیم شدند. تعداد 6 سر موش هم در گروه کنترل سالم قرار گرفتند. برنامه HIIT به مدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته با شدت بالا به اجرا درآمد و موش های با رژیم غذایی در همین مدت، غذای پرچرب دریافت ­کردند. شاخص های GPx و MDA با روش الایزا و PC به روش اسپکتوفتومتری اندازه گیری شدند؛ سپس نتایج با روش تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون توکی در سطح 05/0>p استخراج گردید. یافته‌­ها: سطوح PC در گروه‌­های رژیم غذای پرچرب+محدودیت کالریک (001/0=p)، رژیم غذای پرچرب+HIIT (001/0=p)، و رژیم غذای پرچرب+محدودیت کالریک +HIIT (01/0=p) به طور معنی­‌داری پایین‌­تر از گروه رژیم غذای پرچرب بود. این متغیر همچنین در گروه رژیم غذای پرچرب +HIIT از گروه‌­های رژیم غذای پرچرب+محدودیت کالریک (005/0=p) و رژیم غذای پرچرب+محدودیت کالریک +HIIT (001/0=p) به طور معنی­‌داری پایین­‌تر بود. از طرف دیگر، MDA در گروه رژیم غذای پرچرب+ HIIT از گروه‌­های رژیم غذای پرچرب (03/0=p) و رژیم غذای پرچرب+محدودیت کالریک +HIIT (009/0=p) به طور معنی­‌داری کمتر بود. ارزش‌های GPx نیز در گروه رژیم غذای پرچرب+محدودیت کالریک +HIIT به طور معنی­‌داری بالاتر از گروه رژیم غذای پرچرب بدست آمد (001/0=p). نتیجه­‌گیری: اجرای HIIT نسبت به محدودیت کالریک، بهبودی بیشتری در شاخص‌های استرس اکسیداتیو ایجاد می کند؛ در حالی که HIIT و محدودیت کالریک به طور توام، فقط در بهبودی GPx بافت قلب موش­‌های صحرایی تحت رژیم غذای پرچرب موثر بودند.

Aim and Background: Obesity is the cause of many physical and psychological problems. The present study aimed to compare the effect of three methods of aerobic exercise, Kegel, and combinatorial (aerobic and Kegel), on body image, and sexual and marital satisfaction in obese women. Methods and Materials: This was a quasi-experimental study with a pretest-posttest design. 60 obese women with an age range of 35 to 40 years, and body mass index of higher than 30 kg/m 2 , were selected through convenience sampling method. They were randomly divided into three experimental groups of aerobic, Kegel, and combinatorial, and one control group. Experimental groups participated in their sports activities for eight weeks. The research tools consisted of Fisher Body Image, Yavari Sexual Satisfaction, and ENRICH Marital Satisfaction Scale. The validity and reliability of all four questionnaires had been examined and confirmed in Iran before. Findings: The positive effects of all three exercises on sexual and marital satisfaction were approved using the covariance analysis. In addition, the effects of combined training on sexual and marital satisfaction were more than the other two method of practice. Aerobic and combined exercises improved body image, but the Kegel exercise did not have a significant effect on body image. Conclusions: Physical activity is recommended to increase sexual and marital satisfaction in obese women.

هدف از پژوهش حاضر تعیین اثر تمرینات مقاومتی بر تصویر بدنی، اختلال خوردن و عملکرد جنسی زنان لاغر غیر‌ورزشکار بود. بدین‌منظور، 26 زن لاغر غیر‌ورزشکار ‌با عملکرد جنسی پایین به‌صورت در‌دسترس انتخاب شدند و با آرایش تصادفی در دو گروه کنترل و تجربی قرار گرفتند. گروه تجربی به‌مدت هشت هفته در تمرینات مقاومتی ‌شرکت نمود و گروه کنترل در طول این مدت به فعالیت‌های روزانة خود پرداخت‌. لازم‌به‌ذکر است که هر دو گروه پرسش‌نامه‌های نگرش فرد در‌مورد تصویر بدنی، نگرش نسبت به تغذیه و عملکرد جنسی زنان را به‌صورت پیش‌آزمون و پس‌آزمون تکمیل نمودند و داده‌ها با استفاده از کوواریانس چندمتغیره تحلیل گردید. نتایج حاکی از اثر مثبت تمرینات مقاومتی بر شاخص تودة بدنی، تصویر بدنی و عملکرد جنسی می‌باشد؛ اما این تمرینات بر اختلال خوردن تأثیری نداشته است. بر‌اساس نتایج‌، تمرینات مقاومتی برای بهبود تصویر بدنی و ‌افزایش عملکرد جنسی زنان لاغر غیر‌ورزشکار پیشنهاد می‌شود.

هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسة نگرش دانشجویان روان­شناسی ورزشی با دیگر گرایش­های روان­شناسی نسبت به رشتة تحصیلی خود بود. نمونة آماری این پژوهش را 154 دانشجوی کارشناسی ارشد روان­شناسی ورزشی، روان­شناسی عمومی، و روان­شناسی صنعتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان اصفهان تشکیل می­دادند. ابزار پژوهش، پرسش­نامة پژوهشگر ساخته بود. این پرسش­نامه، دارای دو بخش ویژگی­های جمعیت­شناختی، و نگرش نسبت به رشتة تحصیلی بود. روایی محتوایی این ابزار، توسط 8 نفر از متخصصان گروه روان­شناسی و تربیت­بدنی احراز گردید. ضریب پایایی این پرسش­نامه، 8/0 به­دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده­ها، از آزمون تحلیل واریانس تک­عاملی، آزمون تعقیبی شفه، و تی مستقل استفاده شد. یافته­ها نشان داد که نگرش نسبت به رشتة تحصیلی در دانشجویان روان­شناسی ورزش، منفی­تر از نگرش دانشجویان روان­شناسی عمومی است. نگرش نسبت به رشتة تحصیلی در دانشجویان ترم­های بالاتر، و دانشجویان با رشته­های مرتبط، منفی­تر از نگرش دانشجویان ترم­های پایین­تر، و دانشجویان با رشته­های غیر­مرتبط بود.

هدف از این مطالعه‌،‌ مقایسه تأثیر دو روش ریکاوری فعال و شناوری در آب متضاد بر تغییرات سطوح درک کوفتگی عضلانی و عملکردهای بی­هوازی پس از یک جلسه فعالیت وامانده­ساز است. بدین منظور تعداد 16 نفر از بازیکنان فوتسال تیم­های لیگ استان اصفهان با میانگین سنی 45/2 ±4/26 سال‌،‌ قد63/4 ±1/177 سانتی­متر‌،‌ وزن 82/9 ±5/73 کیلو­گرم به صورت هدفمند انتخاب شدند. بعد از اطلاع از روند ‌پژوهش و‌ تکمیل فرم رضایت‌نامه توسط هر آزمودنی‌،‌ اندازه­گیری­های متغیرهای ‌پژوهش در حالت استراحت‌،‌ جمع­آوری شد. آزمودنی­ها در دو روز جداگانه با فاصله یک هفته در محل اجرای آزمون حضور یافتند. در هر جلسه آزمودنی­ها پس از اجرای پروتکل تمرین شبیه سازی شده تیمی‌،‌ در یکی از روش­های ریکاوری به مدت 20 دقیقه (شناوری متناوب در آب­های گرم / سرد: 2 دقیقه شناوری در آب گرم °C 38 و سپس2 دقیقه شناوری در آب سرد 15 درجه‌،‌ ریکاوری فعال: 8 دقیقه دوی آرام‌،‌ 8 دقیقه راه رفتن و دویدن رفت و برگشتی و 4دقیقه حرکات کششی)‌،‌ به‌طور تصادفی شرکت کردند. درک کوفتگی بازیکنان یک و24 ساعت پس از فعالیت از طریق پرسش‌نامه درک کوفتگی ارزیابی گردید. هم‌چنین جهت ارزیابی تأثیر روش­های ریکاوری بر عملکردهای بی­هوازی (دوی سرعت 20متر‌،‌ پرش عمودی و توان بی­هوازی) 24 ساعت پس از تمرین، شاخص‌ها اندازه­گیری شدند. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده­ها در مقاطع زمانی مختلف از روش تحلیل واریانس (برای اندازه­های تکرار‌شونده) استفاده شد(P0.05). میزان درک کوفتگی بازیکنان در یک و 24 ساعت پس از تمرین در روش شناوری در آب متضاد در مقایسه با ریکاوری فعال به‌طور معناداری کاهش یافت (P

Aim: Cytokines are a group of proteins that play a central role in mediating inflammatory responses topathological stimuli such as infection and tissue damage.The goal of present research was to investigationthe effect of resistance training along with omega-3 fatty acid supplementation on resting levels of somepro-inflammatory cytokine (TNF-α, IL-6) of older women. Methods: Subjects were whom 24 elderlywomen (average age: 79.6 ± 4.2 years, height 151.7± 4.2 cm, weight 60.8±8.7kg, BMI 26.4±3.3kg/m²).Subjects were chosen purposefully and randomly divided in to 3 groups of the first empirical group (n=8),resistance training along with omega-3 fatty acid, the second empirical group (n=8) just resistancetraining, and the third one (n=8) as a control group. The subjects participated in resistance training for 8weeks, 3 sessions every week by 60-80% intensity with maximum repitation incloding foot press, chestpress, shoulder press, the front arm, triceps, sheet pool, hip flextion, hip extention, hip abduction .Theferst empirical group recived 3gr of omega-3 fatty acid at a day within 8 weeks. Pro-inflammatorycytokine was measured using blood sample and ELISA method after 8 hours of an empty stomach in theamount of 3 c.c from interior vein of subjects arms befor and after 8 weeks of exercise. Results: Resultsshow Interleukin-6 and TNF-α have significant decrees after the test into empirical groups while there isno significant in control group. Also, there is graet difference of IL-6 and TNF-α among 3 groups. Posthoctest showed a mean difference in training and supplementation group is greater than training alonggroup. Conclusion: It seems resistance training along with omega-3 fatty acid supplementation. Can havegreater effect than training along on pro-inflammatory cytokine of older women decrees.

هدف مطالعة حاضر، مقایسة اثر دو شیوة ورزش در آب بر خشنودی از نیازهای روانی پایه، انگیزش درونی و علاقه به تداوم مشارکت ورزشی زنان چاق بود. 24 نفر از زنان چاق با دامنة سنی 30-25 سال و شاخص تودة بدنی بالاتر از 30 به­صورت دردسترس انتخاب و با آرایش تصادفی در دو گروه کنترل و تجربی قرار گرفتند. هر دو گروه، به مدت دوازده­ هفته در کلاس‌های ورزش در آب شرکت کردند. در برنامة تمرینیِ گروه تجربی، نیازهای روانی پایه مدنظر قرار گرفت. نتایج تحلیل کوواریانس حاکی از برتری گروه تجربی در خشنودی از نیازهای روانی پایه و علاقه به تداوم مشارکت ورزشی بود، اما در میزان انگیزش درونی و کاهش شاخص تودة بدن تفاوتی بین دو گروه مشاهده نشد. بنابراین، مدنظر قراردادن نیازهای روانی پایه برای افزایش علاقه به تداوم مشارکت ورزشی پیشنهاد می­‌شود.

Background and aims: Spiritual well-being stands out as a crucial element of human health that enhances an individual's adaptive capacity. The aim of this study was to explore the correlation between spiritual health and self-efficacy among nursing students at a military university in Tehran. Methods: This cross-sectional (descriptive-analytical) study was carried out in the years 2022-23 at a military nursing school. A total of 220 undergraduate nursing students were selected through a census method, with 190 students ultimately participating in the study. Data were collected using an individual characteristics questionnaire, the Ellison and Paltzion Spiritual Health Questionnaire, and the Sherer General Self-Efficacy Questionnaire. Results: The average scores for spiritual health (75.27±6.72) and selfefficacy (47.92±6.5) among nursing students fell within the moderate range. A positive and statistically significant relationship was observed between the spiritual health and self-efficacy of nursing students (r=0.313, p<0.001). Additionally, a positive correlation was found between self-efficacy and both educational semester (r=0.238, p=0.001) and age (r=0.248, p=0.001). However, no significant relationship was identified between spiritual health and any of the students' individual variables. Conclusion: The findings of this study underscore the significance of spiritual health in bolstering the self-efficacy of nursing students. It is therefore recommended to focus on promoting spiritual health among nursing students as a means to enhance their self-efficacy. [ABSTRACT FROM AUTHOR]

Osteoporosis is the most common metabolic bone disease, and various factors such as low body mass index and lack of physical activity are involved in the occurrence of this disease. The aim of this study was to evaluate the effect of circular resistance exercises, whole body vibration and their combination on 25-hydroxyvitamin D, bone mineral density and functional factors in elderly people with osteoporosis. In a randomized controlled experiment with a pre-test-post-test design, 60 elderly men with osteoporosis with an age range of 65-78 years were randomly divided into four exercise groups: Circular resistance training (CRT, n=15), whole body vibration training (WBVT, n=15), combined (CRT + WBVT, n=15), and control (n=15). CRT with an intensity of 30 to 60% of the maximum repetition strength (1RM) was performed 3 times a week for 12 weeks. WBVT were performed in the form of 10 combined lower body and upper body movements with a frequency intensity between 25 to 45 Hz, an amplitude of 5 to 8 mm, and a time of each movement of 60 to 100 seconds, While the control group maintained their usual lifestyle. Body composition variables include; Fat-free weight (LBM), soft tissue weight (SLM) and skeletal muscle weight (SMM) using Body Composition Analyzer, bone density measurement using DEXA test and 25-hydroxyvitamin D3 before and after the last training sessions. Data analysis was done by using paired sample t-test and analyze of covariance (ANCOVA) at a level less than 0.05. After 12 weeks of intervention, a significant improvement in BMD, balance, coordination, muscle strength, lean weight and skeletal muscle weight was observed after CRT and CRT + WBVT exercises in comparison with the control group. However, no significant differences were observed between the groups in the variables of weight, body mass index, lean weight, soft tissue weight, skeletal muscle weight (SMM), BMD, balance, hydroxyvitamin D3 (p> 0.05). The findings of the current research show that performing CRT, WBVT and CRT + WBV exercises as a non-pharmacological treatment method can cause a significant increase in bone density and functional indicators of elderly men and has no effect on the hormonal indicators of elderly men with osteoporosis. Further studies with long-term follow-up should be considered to confirm these findings. [ABSTRACT FROM AUTHOR]

Objective: This study was conducted to identify a model for designing a model for removing barriers and executive mechanisms for implementing service leadership in the Health Insurance Organization. Method: The present study is exploratory and qualitative. Content analysis method has been used to identify server leadership mechanisms. The statistical population of the study includes employees of different levels of the Health Insurance Organization that 12 people were selected based on theoretical saturation through purposive non-random sampling method. Library methods and semi-structured interviews were used to collect data. The data analysis method was theoretical coding derived from server leadership theories using MAxqda software. Results: The results obtained from data analysis show that the components of humility, service, trustworthiness, interaction with employees and collection and ethics are the most important barriers to implementation and executive mechanisms of health insurance service leadership, respectively. Using Max Kyoda software, the indicators desired by the experts are prioritized. In the total of the above interview texts, 62 open codes related to obstacles affecting the implementation of servant leadership have been identified. Obstacles to servant leadership implementation are "inappropriate structure", "ethical barriers", "centralism and selfcenteredness" and "subordinate conditions", respectively. The components of ethics, cooperation, communication, planning and scientism are among the main mechanisms of servant leadership in the first to fifth priority, respectively. Conclusion: Using this model, both the weaknesses and obstacles to the implementation of this leadership style in the organization are identified, as well as the methods and executive mechanisms that lead to the improvement and development of service leadership. In addition, this model is based on selfassessment and through it, organizations can self-evaluate their management methods, compare it with the management models introduced in this model, and try to improve it. [ABSTRACT FROM AUTHOR]

Background and Objective: Considering the role of diet and the use of natural antioxidants in addition to exercise, the attention of researchers has been drawn to take further advantage of the effects of exercise to improve cellular metabolism. Despite the favorable role of exercise and antioxidants on heart health, the simultaneous effect of exercise and consumption of propolis (prepared by bees) is not yet known. This study aimed to investigate the effects of endurance training and propolis against oxidative and myocardial stress in diabetic ovariectomized rats. Methods: This experimental study was conducted on 36 female Sprague Dawley rats aged 12-16 weeks and weighing 220- 250 grams. Six rats were included in the healthy control group. Diabetes was induced in 30 overiectomized rats by intraperitoneal injection of streptozotocin (40 mg/kg). Then, the diabetic animals were divided into five groups of six including diabetic ovariectomized control, sham, propolis, endurance training, and endurance training + propolis. Rats in the training groups trained for eight weeks, five sessions per week, with 55-75% VO2 max. Moreover, propolis was administered 100 mg/kg/day by peritoneal injection. The level of Pro-oxidant-antioxidant balance (PAB) and expression of HSP72 and NF-κB genes were measured. Results: HSP72 expression was significantly higher in the propolis, endurance training, and endurance training + propolis groups. The levels of NF-kB and malonaldehyde were significantly decreased in the ovariectomized diabetic rats (P<0.05). Expression of HSP72 in the endurance training and endurance training + propolis groups were significantly higher than in the propolis group. Moreover, NF-kB in the endurance training and endurance training + propolis groups were significantly lower than in the propolis group (P<0.05). The value of PAB in the propolis and endurance training + propolis groups were significantly lower than in the ovariectomized diabetic rats (P<0.05). Conclusion: Exercise and consumption of propolis seem to synergistically improve the protective HSP72 pathway and reduce oxidative stress in heart tissue following estrogen dysfunction and diabetes. However, the interaction of the two depends on endurance training. [ABSTRACT FROM AUTHOR]

In this study, the effects of aerobic exercises and encapsulated ginger extract (GE) into chitosan nanoparticles (CNPs) were investigated on atrial natriuretic peptide (ANP) gene expression and cardiac histopathology in rat models of myocardial infarction. Methods: The 25 male rats were divided into five groups: Isop (85 mg/kg), Isop + CNPs, Isop + GE-CNPs, Isop + AE, and Isop + GE- CNPs + AE. The rats performed AE on a rodent treadmill five days per week for six weeks. GE- CNPs were gavaged to rats at a dose of 500 mg/kg for six weeks. After the end of the treatment period, the expression of ANP genes was carried out by Real-Time PCR. Results: Based on our findings, the highest amount of collagen deposition was in the heart tissue of patient groups and the patient group treated with chitosan nanoparticles (P<0.05). Besides, the results of real-time PCR showed that the changes in ANP gene expression were significant only in the groups treated with aerobic exercise and ginger extract (P<0.05). Conclusion: Regular aerobic exercises with nano-drug supplements such as ginger extract encapsulated into CNPs can reduce cardiac fibrosis and regulate ANP gene expression. [ABSTRACT FROM AUTHOR]

Background and purpose: The purpose of this research was to compare the effects of aerobic exercises and green coffee consumption as a supplement on serum meteorin-like, myonectin level, and insulin resistance in obese women in Isfahan, Iran. Materials and methods: A clinical trial was performed in 40 women who were randomly divided into four groups, including aerobic exercises (5 sessions per week/30-45 min/ 8 weeks), green coffee supplement (400 mg/daily), aerobic exercises (5 sessions per week/30-45 min/ 8 weeks) and green coffee supplement (400 mg/ 8 weeks), and control groups. Forty eight hr after the last exercise session, blood samples were collected (after a 12-hr overnight fast) to measure the serum meteorin-like, myonectin, insulin, and glucose levels. Data analysis was done applying dependent t-test and ANOVA. Results: The participants’ mean weight, height, and BMI were 81.71±6.79 kg, 161.01±6.72 cm, and 32.4±4.6, respectively. ANOVA test showed significant differences in serum levels of myonectin (P=0.001), meteorin-like (P= 0.007), insulin (P = 0.005), fasting glucose (P= 0.001) and insulin resistance (P=0.001) between the groups studied. Aerobic exercises and green coffee intake significantly increased serum myonectin and meteorin-like levels, compared to aerobic exercises (P= 0.001) and green coffee consumption alone (P= 0.001). Conclusion: Green coffee intake and periodic exercises can affect some glycemic indices. Current study confirms the role of serum meteorin-like and myonectin level in preventing obesity and insulin resistance. [ABSTRACT FROM AUTHOR]