Search

افزایش فرصت‌های فعالیت بدنی در مدارس به عنوان یک اولویت جهانی در بین کودکان و نوجوانان در سنین مدرسه‌ شناخته شده است. از آنجا که وضعیت فعالیت بدنی در برخی از کشورها هنوز به میزان توصیه‌های سازمان بهداشت جهانی نرسیده است، هدف این پژوهش توجه به نقش مدرسه در ایجاد فرصت‌های فعالیت بدنی و ترسیم چارچوبی تطبیقی از موضوعات مرتبط با ورزش مدارس از جمله بررسی کیفیت درس تربیت بدنی (زمان، محتوی و تخصص معلمان)، استراتژی‌های ملی کشورها و فوق برنامه‌ها با توجه به چارچوب برنامه جامع فعالیت بدنی مدرسه می‌باشد. این پژوهش از نوع مطالعات تطبیقی است و با استفاده از روش بردی انجام شده است. کاوش در شیوه‌های اجرایی بهترین سیستم‌های آموزشی دنیا (فنلاند، دانمارک، آلمان، بریتانیا، ایالات متحده) که دارای برنامه جامع در زمینه‌ی فعالیت بدنی در مدرسه بوده‌اند، نشان می‌دهد که بسیاری از کشورها ابتکار فعالیت‌های بدنی را طراحی و اجرا نموده‌اند که درصدد افزایش فرصت‌های فعالیت بدنی در دسترس کودکان قبل، حین و بعد از مدرسه می‌باشد و می‌تواند کمبود ساعات فعالیت بدنی در درس تربیت بدنی مدارس را نیز جبران نماید.

تبلیغات به عنوان یک ابزار‌ می‌تواند نقش بسیار مهمی در سیاست‌ها و استراتژی‌های بازاریابی سازمان‌های ورزشی از قبیل ارتباط با مشتریان، اصلاح و تغییر ذهنیت مشتریان نسبت به برند ایفا کند. هدف ‌از این پژوهش ارائه الگوی پارادایمی عوامل تبلیغاتی موثر بر نیات رفتاری هواداران فوتبال بود. این یک پژوهش کیفی است. ‌از میان انواع راهبردهای پژوهش‌های کیفی، نظریه داده بنیاد انتخاب شده است که‌ استفاده از روش داده بنیاد نیز با تمرکز بر رهیافت استراوس و کوربین انجام شد. براساس روش نظریة داده بنیاد، داده‌ها پس از کدگذاری تجزیه وتحلیل شدند.‌‌ نتایج نشان داد که تبلیغات احساسی، تبلیغات برانگیزاننده، محتوای تبلیغات، هزینه تبلیغات و تاثیر گذاری تبلیغات به‌عنوان شرایط علّی، اصول حاکم، تبلیغات اطلاعی و منبع تبلیغات به‌عنوان شرایط واسطه‌ای، اصول حاکم بر تبلیغات، تبلیغات اطلاعی و منبع تبلیغات به‌عنوان بستر حاکم، تبلیغات الکترونیکی و تبلیغات محیطی به‌عنوان شرایط مداخله گر، شخصیت تبلیغاتی، تبلیغات دهان به دهان، سبک تبلیغی، سرگرم کنندگی، جاذبه‌ها، اعتباردهندگی، تبلیغ خلاق بعنوان راهبردها و نیات رفتاری هواداران، توسعه اقتصادی باشگاه، تقویت برند باشگاه و ایجاد محیط رقابتی به‌عنوان پیامد‌ها، ایفای نقش می‌کنند. الگوی ارائه شده به‌وسیله بازنمایی همه پیچیدگی‌های موجود، دارای یک جهت‌گیری کل‌نگر در تببین پدیده محوری است و توسعه نیات رفتاری هواداران را بوسیله وفاداری آنان، حضور مجدد و تبلیغات توصیه‌ایی مثبت در گروه‌های آشنایان و دوستان را فراهم می‌کند.

هدف از پژوهش حاضر، شناسایی و ارزیابی شایستگی‌های کانونی شغلی دانشجویان و دانش آموختگان تربیت بدنی و علوم ورزشی بود. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش سندی- تحلیلی و پیمایشی بود، زیرا با بررسی ادبیات تحقیق همراه با مصاحبه، ابتدا فهرستی از مهمترین شایستگی‌های کانونی شغلی دانشجویان و دانش آموختگان تربیت بدنی و علوم ورزشی شناسایی و سپس به روش دلفی پالایش و نهایتا از طریق تحلیل عاملی تاییدی، فهرست نهایی مورد تایید قرار گرفت. در مرحله آخر از پرسشنامه محقق ساخته برای بررسی وضعیت هر یک از مولفه ها و متغیرهای اصلی سازه استفاده شد. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانشجویان و دانش آموختگان رشته تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه های دولتی شهر تهران تشکیل می دادند که بر اساس جدول تعیین حجم نمونه آماری مورگان و همکاران، بیشترین تعداد نمونه به میزان 384 نفر ملاک عمل قرار گرفت و نهایتا 350 پرسشنامه غیر مخدوش به دست آمد. جهت انجام محاسبات آماری از نرم‌افزارهای «لیزرل» و«اس.پی.اس.اس» استفاده شد و نتایج نشان داد که وضعیت شایستگی های کانونی شغلی دانشجویان و دانش آموختگان رشته تربیت بدنی و علوم ورزشی کشور به طور معنی داری در وضعیت پایین تر از حد مطلوب قرار داشته است. بنابراین لازم است تا با افزایش مهارت های عمومی و پایه ای در کنار توانمندی های تخصصی و فنی، این امکان برای دانشجویان و دانش آموختگان رشته تحصیلی تربیت بدنی و علوم ورزشی فراهم گردد تا در بازار کار به گونه ای موفق تر نسبت به سایرین رقابت نمایند.

توسعة ورزش دانشگاهی می‌تواند ضامن سلامتی دانشجویان و یکی از عوامل مؤثر در توسعة ورزش کشور باشد. بر همین اساس، برای تحول در ورزش کشور نقش دانشگاه‌ها مهم است. شناسایی بسترها و عوامل توسعة ورزش در دانشگاه‌ها علاوه بر ارتقای سطح سلامتی دانشجویان، باعث رشد ورزش کشور می‌شود. هدف از پژوهش حاضر طراحی الگوی توسعة ورزش در دانشگاه فنی‌وحرفه‌ای بود و مشارکت‌کنندگان در پژوهش، استادان و مدیران تربیت‌بدنیِ دانشگاه‌های کشور بودند که بر اساس شیوة نمونه‌گیریِ هدفمند انتخاب شده‌اند. بر اساس روش نظریة داده‌بنیاد، داده‌ها پس از کدگذاری تجزیه‌وتحلیل شدند و برای تحلیل داده‌های پژوهش از نرم‌افزار مکس‌کیو‌دی استفاده شد. نتایج نشان داد که برای توسعة ورزش دانشگاهی چند عامل علّی دخیل‌اند که عبارتند از فضا و تجهیزات، مدیریت و برنامه‌ریزی، اعتبارات و فراهم‌بودن زیرساخت‌های ورزش همگانی. همچنین مواردی مثل تغییر سبک زندگی، کافی‌نبودن منابع مالی و امکاناتی و نیز پرداختن به امورات روزمره، عوامل مداخله‌گر هستند و جذابیت ورزش، حمایت رهبری از ورزش دانشجویی، قدمت، ساختار و نیز گستردگی مراکز دانشگاهی، عوامل زمینه‌ای به حساب می‌آیند. در نهایت، کاهش آسیب‌های اجتماعی، افزایش جمعیت تحت پوشش، افزایش منابع مالی و امکاناتی و همچنین افزایش بهره‌وری، پیامدهای مدل توسعة ورزش در دانشگاه‌های کشور هستند. بر اساس مدل ارائه‌شده، اموری همچون توسعة مدیریت مشارکتی، استقرار نظام مدیریتی و برنامه‌ریزی، ایجاد دغدغه در مسئولان، افزایش منابع مالی و نیز اولویت‌بخشیدن به ورزش همگانی، نقش مؤثری بر توسعة ورزش در دانشگاه‌ها دارند.

هدف از این تحقیق بررسی ارتباط ساختار سازمانی و ویژگی¬های کارآفرینانه مدیران سازمان¬های ورزشی کشور بود. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش تحقیق توصیفی- همبستگی و از نظر نوع جمع¬آوری داده¬ها، میدانی است. جامعه مورد نظر را کلیه مدیران سازمان¬های ورزشی جمهوری اسلامی ایران تشکیل داده¬اند. نمونه آماری تحقیق برابر با جامعه آماری بصورت تمام شمار (293 نفر) است. ابزار مورد استفاده متشکل از دو پرسشنامه که یکی مربوط به ساختار سازمانی و دیگری مربوط به کارآفرینی سازمانی بود که روایی محتوایی آن توسط 12 نفر از اساتید تربیت بدنی و علوم ورزشی و پایایی آن به روش آلفای کرونباخ در یک مطالعه مقدماتی (71%=r ساختار سازمانی و 83%=r ویژگی¬های کارآفرینی) تعیین شد. اطلاعات مورد نیاز به صورت حضوری در محل فعالیت مدیران سازمان¬ها جمع¬آوری و برای توصیف اطلاعات از آمار توصیفی و استنباطی استفاده¬شد. یافته¬ها نشان¬داد که بین کارآفرینی سازمانی با (سابقه خدمت و رسمیت سازمانی) ارتباط معنادار وجود دارد. بین کارآفرینی سازمانی با (سن، تحصیلات، پیچیدگی سازمانی، تمرکز سازمانی) ارتباط معناداری وجود ندارد.

هدف پژوهش، مقایسۀ ادراک ریسک دانشجویان شرکت‌کننده درفعالیت‌های ورزشی دانشگاه مازندرانبود. این پژوهش ازنوع توصیفی - پیمایشی‌ و شیوۀ جمع‌آوری اطلاعات میدانی بود.جامعۀ آماری دانشجویان دختر و پسر شرکت‌کننده درکلاس‌های آموزشی، فوق برنامه‌ها و اعضای تیم‌های ورزشیبودند که نمونۀ آماری به‌ صورت تمام‌ شمار 901 نفرانتخاب شد. از پرسش‌نامۀ محقق‌ساخته‌ای تحت عنوان ادراک ریسک استفاده شد که روایی آن توسط 11 نفر ازخبرگان وپایایی آن بااستفاده ازروش آلفای کرونباخ 84/0 برآورد گردید. نتایج حاصل‌ از داده‌های تحقیق با استفاده از آزمون‌های کلموگروف اسمیرنوف و یو- من ویتنی استخراج شد.نتایج آزمون یو من ویتنی نشان داد که بین ادراک ریسک دانشجویان دختر و پسر در شاخص‌های هیجان‌خواهی، ترس از مصدومیت، اعتماد به نفس، تجربه و مهارت تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین، بین ادراک ریسک دانشجویان دختر و پسر در تأثیر سابقۀ مصدومیت و سابقه‌ی موفقیت در تکرار فعالیت‌های خطرناک اختلاف معناداری مشاهده نشد که خود بیانگر نگرش و ادراک نزدیک دختران و پسران درشاخص های مذکور است. بنابراین، مدیران ورزش برای بقای سازمان خود و همچنین تأمین ایمنی و سلامت ورزشکاران باید به درک طرز تلقی شرکت‌کنندگان در فعالیت‌های ورزشی بپردازند تا از این طریق گام‌های مهم و اساسی برای شناسایی ادراک دانشجویان از ریسک‌‌هایی که می‌تواند منجر به عدم مشارکت آنها در فعالیت‌های ورزشی گردد، برداشته شود.

Identifying the factors influencing sustainable participation in public sports using the meta-synthesis technique is one of the various forms of meta-study approaches. In the present study, by employing a systematic review approach and qualitative meta-synthesis, the results and findings of previous researchers were analyzed. The conceptual model of factors affecting sustainable participation in sports was categorized through the seven-step process of Sandelowski and Barroso. Based on three-phase coding in the MAXQDA software, these factors were analyzed and classified into 7 main categories and 39 axial codes. To assess the reliability and control the quality of the present study, the Kappa method was used. The calculated Kappa coefficient by SPSS software was 0.940, indicating excellent agreement. The factors affecting sustainable participation in public sports include: awareness, public relations, validation, advertising, subculture, social class, and behavioral values and norms. Sustainable participation in public sports requires individuals who are actively involved in this field; therefore, individuals must be recruited who are experts both in planning and policymaking for public sports. [ABSTRACT FROM AUTHOR]

Introduction: The aim of this research was to examine the role of media power in the sports diplomacy of the Islamic Republic of Iran. Methods: The present research, with a qualitative approach, is based on data foundation, which was conducted in terms of practical objectives and data collection fieldwork. Among the elites in this field, 20 individuals were purposefully selected as snowball samples. The research tool was a semi-structured interview, which continued until theoretical saturation was reached. For the validity and reliability of the research, the acceptability, transferability, and confirmability method was used, and the reliability was obtained at 77% in the retest. Results: Through the review and analysis of the interviews, 39 codes were identified in the form of 8 concepts in the axis of external conditions, 30 codes in the form of 6 concepts under contextual conditions, 20 codes in the form of 4 concepts under interventionist conditions, 44 codes in the form of 9 concepts in the axis of strategies, 36 codes in the form of 7 concepts related to consequences, and 24 codes in the form of 2 concepts related to the central phenomenon of identification. Conclusion: The research results showed that factors such as media development, the importance of sports in the media, media position development,cultural exchange in the media, theoretical foundation production in the media,the diplomatic nature of the media, enrichment of leisure time, and other factors played an important role in the media's role in sports diplomacy in the Islamic Republic of Iran. [ABSTRACT FROM AUTHOR]

Background & Purpose: The purpose of the present study was to develop a strategic empowerment model for the export performance of sport products with a world-class approach with an emphasis on resilient economy for the development of the Iranian sports industry. Methodology: The research methodology was qualitative and based on the theory of data. Data analysis was performed on the Paradigm model of Strauss and Corbin method. The sampling was done by theoretical sampling method. Using a targeted method and a snowball, a deep interview was conducted with 15 selected samples including experts, economists and faculty members (sports marketing, industrial management) Theoretical saturation was obtained and interviews were implemented. Results: Referring to the results of analyzing field interviews in the Nvivo 10 environment . The strategic empowerment model of the export performance of sport productions was obtained with 124 concepts and 23 axial codes and 5 selective codes. The results of this study show that among the factors of production in the global class (quality, innovation, cost, time, flexibility) and factors Service in the global class (sales and after sales) There is a causal relationship with the resistance economy and its sub-categories. It can lead to the strategic empowerment of the export performance of sport productions in the development of the world class sports industry. Discussion: According to the results of this study, it is suggested that the identification and support of domestic producers in the industrial sector of sport of the country. As well as the provision of special facilities and training in the level of global class management to support Iranian sports goods and Increasing employment in line with the resilient economy will help Successfully improves production capabilities. [ABSTRACT FROM AUTHOR]